هستیهستی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

کوچولویی که همه زندگی ما شد

یک مامان تنبل

دختر ناز من مامان نزدیک دوماهه وبلاگتو آپ نکرده. ببخشید یه خورده تنبل شدم ولی حالا میخوام از این مدت واست بنویسم و ایشالا دیگه زود به زود وبلاگتو تازه کنم عید امسال سال تحویل خونه مامان جون و باباجون بودیم و 5 تایی سالو تحویل کردیم. شبش هم رفتیم خونه بابا حاجی پیش عموها و زن عمو ها. امسال خاله جان نبودن و رفتن کانادا پیش بچه ها. جاشون خیلی خالی بود و هنوز هم هست چون هنوز نیومدن روز سیزده به در هم با عموها و زن عموها رفتیم باغ بابا حاجی و به هممون کلی خوش گذشت، جالب اینجاست که سیزده به در به همه مزه داد و حالا هر جمعه میریم باغ دخترم روز 4 فروردین واسه اولین بار راحت خودش رو پاهاش وایستاد. البته قبلش هم یه کوچولو وایمیستادی...
14 ارديبهشت 1393
1